لوسی یک فیلم علمی تخیلی و اکشن فرانسوی محصول سال 2014، به نویسندگی و کارگردانی لوک بسون، که در 25 ژوئیه 2014 اکران شده‌است. اسکارلت جوهانسون به عنوان شخصیت اصلی فیلم و مورگان فریمن نقش پروفسور نورمن را ایفا می‌کند.
تاریخ اکران: 25 ژوئیه? 2014 م. (آمریکا)
سبک:درام.جنایی.علمی
کارگردان: لوک بسون
مدت زمان فیلم: 90 دقیقه
آهنگ‌ساز: Éric Serra
فیلم‌نامه: لوک بسون
رتبه 6.5/10
.
* فیلم لوسی در ظاهر شبیه فیلم LIMIT است.با این تفاوت که به جنبه های علمی و با استدلال پرداخته .فیلم لوسی میتواند سبک جدیدی در عرصه سینما وارد کند،همانند فیلم ماتریکس که سبک جدیدی را وارد کرد.فیلم لوسی که تلفیقی از درام و اکشن و علوم واقعی است. تلفیق این سه مورد انتقاد از فیلم را سخت میکند.جنبه های علمی فیلم لوسی بر پایه های علم ماتریالیستی "مادی گرایی" است،و تا اخر فیلم با استدلال پیدایش جهان و تکامل انسان را با علم ژنتیک و کوانتم quantum پافشاری میکند.فیلمنامه نویس با زرنگی تمام ،پشت صحنه های اکشن فیلم،محوریت موضوع رو به علم کوانتم و مادی گرایی قرار داده است*

نگاهی می اندازیم به ابتدای فیلم. در نگاه اول، فیلم خیلی کلیشه ایی و با موضوع تکراری مواد مخدر بنظر میرسد،که یک گروه مافیایی بدنبال قاچاق نوعی دارو هستند..
ولی بعد از نشان دادن نوع قرص و فعال شدن قرص در بدن خانوم لوسی،موضوع 180 درجه تقییر میکند.
دانشمندان تبهکار ،دسترسی به قرصی پیدا میکنند بنام CPH4 . که این قرص همانند بمب اتم برای مغز انسان است.cph4 زنهای باردار درهفته ی ششم بارداری CPH4 به مقدار خیلی کم تولید میکتد.که انرژی ضروری در بدن جنین را حفظ میکند تا استخوان بدنش شکل بگیرد. درواقع کار ساختار سلولی را انجام میدهد.
هدف از ساختن این قرص چیست؟
این قرص ،افیون یا نشه کننده نیست. قسمت های معین مغز کشف شده ،که جز نواحی دست نیافتنی است.و این قرص برای تقویت مغز وبکارگیری 100 درصد از تمامی قسمت های مغز است.که اگر این امر اتفاق بیافتد جهان وارد عصر و دروان نویی میشود .که قابل تصور نیست.
مثلا اگر به 20% از قابلیت مغزمان دسترسی داشته باشیم،در این مرحله کنترل کامل بدنمان در اختیار خودمان است.که اکثر اشخاصی که درس خوان هستند تنها از 20% مغزشون استفاده میکنند.
اگر 40% درصد از قابلیت مغزمان دسترسی داشته باشیم،در این مرحله کنترل بر دیگران است.
بعد از کنترل برخودمون و دیگران،به کنترل اشیا میرسیم.
اینگونه تسلط فرد برتمام امور هستی است. و تبهکاران قصد دارند زودتر به این فناوری دست پیدا کنند.
در اینجا بیشتر قصد داریم به نقد علمی این فیلم بپردازیم. در عکس شماره 3 دیالوگ فیلم ،ناپدید شدن رو امری مادی تلقی میکنه که میگوید :سرعت بالا رود ،شی ناپدید میشود. که این کاملا درست است . همانند یک موشک .وقتی که شلیک شد باسرعت زیادی پرتاب میشود و ناپدید میشود.دیده نمیشود..انسان هم اگر سرعت زیادی داشته باشد میتواند ناپدید شود و سر از شهر یا مکان دیگر در بیاورد.
و در این اینجا مسله زمان حائز اهمیت است.و زمان مایه تکامل و وحدت سازگاری است.
در عکس شماره 4 دانشمند از لوسی سوال میپرسد ،که لوسی جواب را بر تکیه به علم کُوانتم جواب میدهد.واین جواب رد تئوری "نعمت خدا دادی "یا "معجزه"است. واین جنبه ماتریالیستی فیلم است..
در عکس شماره 5 دانشمند به لوسی میگوید :با ماهیتی که آدمها دارند "یعنی منافع طلب و سودجو هستند"این علم و اطلاعات ،برای جامعه بشری فقط هرج مرج میاره.... لوسی در جواب کوبنده خود به دانشمند میگوید: *"جهل باعث هرج مرج میشه،،نه دانش"*
درعکس شماره 6 میبینم که این سکانس شباهت زیادی با عکس آفرینش آدم نقاشی معروفی از میکل آنژ است دارد. با این تفاوت که در اثر میکل آنژ،در آفرینش آدم، بتصویر میکشه یکی از داستان‌های انجیل از کتاب آفرینش دیده می‌شود که در آن *خدا با دمی حیات بخش به آدم زندگی می بخشد.* ولی در این فیلم نکته قوی و پویای ماتریالیستی که در این است که نشان میدهد انگشت حیوان میمون، به جای انگشت خدا در نقاشی میکل انژ ،به آدم میخورد .فیلمنامه نویس میخواهد بگوید انسان از نسل میمون است و پیدایش و حیات زندگی آدمی از میمون بوده. درصورتی که در نقاشی میکل میخواهد بگوید خدا حیات بخش ادمی بوده....
نقد عکس شماره 7: لوسی بعد از اینکه علم دانش خود را به دانشمندان انتقال میدهد. به ذرات خیلی ریزی تبدیل میشود که دیگر با چشم دیده نمیشود. و اثری از لوسی باقی نمیماند.و پلیس فرانسوی میگوید لوسی کجا رفت؟ لوسی روی موبایل پلیس پیغامی میدهد """"من همجا هستم""""
اگر این جلمه را رمز گشایی کنیم در میابیم. منظور از" من " ،ماده است . لوسی به ذرات ریز ماده تبدیل شد.و طبق قانون فیزیک نیوتن "ماده همجا هست و ماده هیجگاه از بین نمیرود"و همه چیز از ذرات ریز ماده تشکیل شده وخلق شده است.و این علنا نشان ماتریالیست را نشان میدهد .این همانی نظریه ماده گرایی است که میگوید :انسان خود خداست و خدای خالق جز «من متفکر» کس دیگری نیست. به قول مولوی:
آنها که طلبکار خدایید خدایید **** بیرون زشما نیست شمایید شمایید