باور کنید چون زبان انتقاد ما اثری نداشت مجبوریم جور دیگری با مسئولین شهر تالش سخن بگوییم. باور کنید مجبوریم.
ای مسئولین محترم شهرستان تالش، ای کسانی که انتقاد کردن به شما گناه است، ای کسانی که نباید شماها را ناراحت کرد، ای کسانی که همه چی آرومه:
سلام
خدا قوت از زحمات بی دریغ شما
ای تصدقتان بروم. آیا تا به حال در روز بارانی به پنجشنبه بازار رفته اید؟ آیا زیر کفش هایتان با گِل و باتلاق ها برخورد کرده است؟ آیا افتادن پیرزن را در این مسیر دیده اید که لباس هایش به خاطر این مسیر بی مسیر کثیف شده است؟
اگر وقت شد خواهشا تا صد سال آینده به فکر آسفالت یا ..... این مسیر باشید. البته ما راضی به زحمت شماها نیستیم.
ولی واقعا متاسفم برای این شهر. متاسفم. به خاطر همین مسیر تقریبا 800 متری چه بازاری به خاطر این مسیر خاکی و گلی از بین می رود.
برای من جالب است که در روزهای بارانی مسئولی را در پنجشنبه بازار رویت نمی کنم.
آیا دیده اید به خاطر چاله های تقریبا کوچک و بزرگ و مسیر بارانی و تجمع گِل و لای چه منظره زشت و کثیفی در پنجشنبه بازار اتفاق می افتد؟؟؟؟؟؟؟
خدایا به تو سپردیم.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان