هنوز انتخابات شروع نشده، حدود بیست نفر قصد دارند که بیایند. اکثرشون هم که حس مسئولیت و ..... دارند. برخی که معتقدند زیاد شدن تعداد نامزدها باز به نفع یاری است و برخی نیز این نظر را ندارند. به هر حال با نگاهی به گذشته خیلی چیز ها روشن میشه. آنقدر از برنامه و حرف های برنامه ای گوش مردم را پر کرده اند که دیگر کمتر کسی رغبت به شنیدن این حرف ها دارد. خود ما هم می دانیم که بعد انقلاب تا الان اگر دو کارخانه درست و حسابی هم می زدند کسی ناراحت نبود. ولی خب کو؟؟؟؟؟؟؟؟
شرایط طوری شده که می دانیم انگار نماینده های بعدی هم که بیایند نمی توانند کار بزرگی کنند واسه همین لاقل می توان این بار اینگونه فکر کرد که به نماینده ای رای بدهیم که لااقل پشت تریبون مجلس بتونه داد بزنه و همه بگن این نماینده تالشه. راستش خیلی حسرت به دل موندیم.
اگر کسی خبر از وضعیت راه آهن، بندر، کارخانه های متنوع، محیط گردشگری لیسار که برخی قولش را داده بودند داره به ما هم بگه.
اگر من نمی تونم بیکاری جوانان شهرم را کم کنم لا اقل جرات گفتنشو داشته بشم. نه اینکه با دادن وعده های الکی و اینکه بودجه نداریم و بودجه کم است و ...... بحث را عوض کنم. این جمله را فراموش نمی کنم و روز قیامت یاد کسی خواهم انداخت که گفت: ای مردم تالش بزرگ. از روز شنبه فرزندان خود را به من بسپارید.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان